سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایـت عشقِ یــار
قالب وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

تصمیم گرفتم خاطره یکی از امربه معروف ها که در عید انجام شد رو بگم

عمه مارو برای شام باغ خودشون دعوت کرده بودن

چند دقیقه ای به اذان مغرب مونده بود،همه وضو گرفتیم و نماز رو بصورت جماعت با دایی خوندیم،هرچند وضو گرفتن شرایط سختی داشت ولی چاره ای نبود

قبل از شام فرصت شد رفتم توی اتاق که آقایون مشغول بازی بودن

دیدم یکی ار خانوما و عمه پدر نشستن پیش هم منم رفتم نشستم پیششون

نمیدونم سر موضوع حجاب از کجا شروع شد که شروع کردم به حرف زدن درمودر چادر و حجاب و خاطرات بسیار جالبی مطرح کردم،وسط بحث عمه پدر گفتن که چرا نقاب نمیزنی؟بنده هم گفتم باید شرایطش پیش بیاد توی باغ که شرایطش مهیا نیست

همون لحظه هم دختر عمه اومدن و گفتن که خیلی دوست دارم توی عروسی ها نقاب بزنم و...منم با خنده براشون گفتم که بعضی خانومایی که نقاب میزنن چقدر جلب توجه میکن....که البته دوتاییشونو براتون میگم

گفتم که توی سفرعید با خانواده ای آشنا شدیم،دختر ایشون دانشگاه میرفت

میگفت که یه خانوم چادری توی دانشگاه هست که چادر بسیار براقی سرمیکنه و نقاب میزنه و چشم هاشو آرایش میکنه،من گفتم که ممکنه صورتش مشکلی داشته که نمیخواد بقیه ببینن و خجالت میکشه گفت که نه فکر نکنم،گفت تو دانشگاه یک بارهم نقابش رو بالانزده که ما دخترا صورتش رو ببینیم برام جالب بود

ادامه داد .. که الان همه ی پسرا منتظرن که نقابشو بزنه بالا چهرشو ببینن و حتی بیشتراز ما مانتویی ها جلب توجه میکنه

و مورددیگه درمورد خانمی بود که توی بحث حجاب و عفاف به گوشم رسید

خانومی که با نقاب به مهمونی میره و با هربار قاشقی که میخواد بزاره توی دهنش نقابش رو بالا و پایی میبره و همه منتظر بودن ببینن پشت اون نقابه چی هست...

بحثمون ادامه داشت،اینکه پشت دخترای چادری چی هست و اینا پاک نیستن و دروغ میگن و..... منم گفتم بالاخره هممون الگومون حضرت زهراست و بنظر من بادیدن یه دختر چادری با این موارد نمیشه به بقیه هم تهمت زد

اول خودمون یه خانم محجبه واقعی باشیم بعداز اونا گله کنیم

بعد بحث به این رسید که چرا همش میگن چادر که بازم من براشون گفتم که چه بسا  دخترای مانتویی که حجابشون از بعضی چادری ها بیشتره و همش به چادر نیست

به حیاهم هست،به جلب توجهی که میکنه و بیان مقام معظم رهبری رو گفتم:که حجاب به معنی چادر نیست،به معنی پوشیدگی سالم است..

بحث رسید به اینکه دست و پاها و گردن بیرون باشه مشکلی نداره،من خیلی تعجب کرده بودم،با اینکه عمه پدر بودن و احترامشون واجب بود ولی حجاب کاملی نداشتن و من هم مجبور شدم بحث رو طولانی کنم تا شرایط امر به معروف پیش بیاد

خداروشکر پیش اومد،ایشون گفتن که مثلا من الان روسریمو گره زدم و یه تیکه دست و پام اشکالی نداره برای اونا مشکله که جللب توجه میکنن

من گفتم چه جلب توجه کنه چه جلب توجه نکنه برای زن واجبه که تمام بدن بغیراز گردی صورت و دست ها تا مچ پوشیده باشه

گفت نه اشکالی نداره،من گفتم آیه قرآنه،ما اگه بخوایم حجاب رو رعایت نکنیم و همینطور راحت رد بشیم روی حرف قرآن پا گذاشتیم

به من هم یه چیزی گفتن که نزدیک بود شاخ در بیارم

گفتن  من یه روزی که اومده بودم خوندتون شما از بیرون اومدی بدون چادر بودی

نمیدونم چرا ولی برام زیاد اهمیت نداشت

من در جواب با لبخند ملیحی گفتم که همینکه خدا خودش میدونه که همیشه چادر سرمه برام کافیه

و اینکه من که الان دارم باشما صحبت میکنم نمیگم که من فرد خوب و مذهبی هستم،من فقط سعی میکنم وظیفم رو انجام بدم،حتی ممکنه از شما گناهکار تر باشم

و اینکه چند مثالی زدم واقعا خسته شده بودم نزدیک به 2 ساعت شد

که گفتن شام حاضره ماهم رفتیم شام خوردیم

بعداز شام هم با دایی گوشه ای نشستیم و براشون بحث رو توضیح دادم و بازم چندساعتی با دایی بر سر موضوعات مختلف که مربوط به خودم میشد بحث کردیم

اون شب دیگه برام بحث کردن خسته کننده بود ، بازم بعداز بحث کردن  با دایی و عمه پدر دیدم خانوما دور آتیش نشستن منم رفتم پیششون نشستم

دیدم یه خانوم دارای دوفرزنده اومد نشست و گفت خب بحث حجاب رو شروع کنید

تعجب کردم اگه میخواستم امربه معروف کنم باید همه رو نهی میکردم

فکر کنم سنم از همه کمتر بود،ولی به هرسختی شده تونستم بهشون بگم که حجابتون کامل نیست و .....

خیلی موضوعات جالبی پیش اومد،

اگه شماهم خاطره ای از امر به معروف دارید لطفا برامون بفرستید

ان شاءالله بازم توفیق امر به معروف رو داشته باشیم


التماس دعای آرامش،یافاطمه


[ جمعه 94/2/4 ] [ 11:56 صبح ] [ سـربـازی از یـاران مــادر... ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم این وبلاگ متعلق به بنده و سربازیست کوچک... میخواهم بنویسم،میخواهم حرف های ناگفته یی را که آزارم میدهد بنویسم،میخواهم از درد دینی که دارم بنویسم،میخواهم بنویسم تا شاید لیاقت و توفیق شهادت نصیب ماهم بشود،آقاجان در این راه یاریمان کن....
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 13763


مقتدر مظلوم :: نوای وبلاگ

کد موزیک آنلاین برای وبگاه